۱۴۰۰ اسفند ۷, شنبه

💢جنگ و انقلاب بخشهای کوتاهی از سخنرانی ١٤ (٢٧) مه ١٩١٧ و. ای. لنين


✍چه چیزی سبب جنگ شد، چه طبقاتی در آن شرکت دارند، و چه شرایط تاریخی و اقتصادی باعث شروع آن شد. تا آنجا که من توانسته‌ام شیوه برخورد به مسأله جنگ در جلسات عمومی و حزبی را پیگیری کنم، به این نتیجه رسیده‌ام که دلیل وجود این همه سوء تفاهم در مورد این موضوع، در اغلب موارد، آن است که هنگام پرداختن به مسأله جنگ، به زبانهایی کاملا متفاوت سخن ميگويیم.

از دیدگاه مارکسیسم، یعنی از دید سوسیالیسم نوین علمی، موضوع اصلی در هر بحثی بوسیله سوسیالیستها در مورد چگونگی ارزیابی جنگ و چگونگی برخورد با آن، این است: جنگ به چه دلیلی انجام ميشود، و کدام طبقات آن را بر صحنه آورده و هدایت ميکنند. ما مارکسیستها از آن دسته افرادی نیستیم که مخالف قسم خورده همه جنگها هستند. ما ميگويیم: هدف ما دست یافتن به نظام سوسیالیستی جامعه است که با محو تقسیم بشریت به طبقات، با امحاء هر گونه استثمار انسان به دست انسان و ملت بوسیله ملت، بناگزیر همانا احتمال بروز جنگ را از میان خواهد برد.


شنبه ۷ اسفند ماه ۱۴۰۰

#کارگرنیوز 

@kargarnews1


اما در جنگ برای دستیابی به آن نظام سوسیالیستی جامعه، ما مجبور به رویارویی با شرایطی هستیم که طی آن، مبارزه طبقاتی در هر ملت مفروضی بتواند علیه جنگ میان ملتهای مختلف سر برآورد، جنگی که سرنوشت آن را همین مبارزه طبقاتی معلوم خواهد کرد. از اینرو، ما نميتوانیم وقوع جنگهای انقلابی، یعنی جنگهای حاصل از مبارزه طبقاتی، جنگهایی را که از سوی طبقات انقلابی بر پا ميشوند و جنگهایی را که دارای اهمیت انقلابی مستقیم و مبرم هستند، غیر محتمل بدانیم.


▪︎صلح بر اروپا حاکم بود، اما به این دلیل که سلطه ملل اروپایی بر صدها میلیون مردم مستعمرات، تنها با جنگهای پیوسته، پی در پی و پایان‌ناپذیری حفظ ميشد که ما اروپایی‌ها اصولا آنها را جنگ نميدانیم، زیرا اکثریت قریب به اتفاق آنها هیچ شباهتی به جنگ نداشتند، بلکه همانند کشتارهای وحشیانه و قتل عام مردم غیر مسلح بودند. موضوع این است که اگر بخواهیم بدانیم که جنگ کنونی برای چیست، باید ابتدا کل سیاستهای قدرتهای اروپایی را بررسی کنیم. نباید این یا آن نمونه، و این یا آن مورد خاص را در نظر بگیریم که ممکن است به آسانی از زمینه پدیده‌های اجتماعی بیرون کشیده شده باشد، و این ارزشی ندارد، زیرا نمونه خلاف آن را نیز ميتوان به همان آسانی ذکر کرد. اگر ميخواهیم بفهمیم که جنگ کنونی چگونه به شکلی استوار و اجتناب‌ناپذیر، از این نظام زايیده شد و رشد کرد باید کل سیاست تمامی نظام دولتهای اروپایی را در نظر بگیریم.


ما ميگويیم: اگر سیاستهای هر دو گروه متخاصم را طی چندین دهه اخیر مطالعه نکرده‌اید - تا از عوامل تصادفی و نقل نمونه‌های نادر پرهیز کنید - و اگر نشان نداده‌اید که این جنگ چه روابطی با سیاستهای پیش از جنگ دارد، پس نميفهمید که این جنگ برای چیست.


▪︎سیاستهای واقعی دو گروه غولهای سرمایه‌داری - بریتانیا و آلمان، که به اتفاق متحدان خود، علیه یکدیگر وارد میدان شده‌اند - یعنی سیاستهایی را که از دهها سال پیش از جنگ در پیش گرفته بودند باید مورد مطالعه قرار داد و کل آنها را درک کرد. اگر این کار را نکنیم، نه تنها یک ضرورت اساسی سوسیالیسم علمی و بطور کلی تمامی علم الاجتماع را نادیده گرفته‌ایم، بلکه قادر به درک هیچ چیزی در مورد جنگ کنونی هم نخواهیم بود. در این صورت، به جای میلیوکوف خائن نشسته‌ایم که دارد شووینیسم و نفرت ملی از ملت دیگر را با روشهایی تبلیغ ميکند که همه جا بدون استثناء پیاده ميشوند

 

▪︎جنگ، ادامه سیاست است با وسایلی دیگر. هنگامی که شهری‌های انقلابی و دهقانان انقلابی فرانسوی، در اواخر قرن هجدهم، سلطنت را با وسایل انقلابی برانداختند و جمهوری دمکراتیک برقرار کردند - هنگامی که شر سلطنت، و همینطور زمینداران را به شیوه انقلابی از سر خود کم کردند - آن مشی طبقه انقلابی، پایه‌های بقیه اروپای خودکامه، تزاری، امپراتوری و شبه فئودالی را به لرزه واداشت. و ادامه اجتناب‌ناپذیر آن مشی طبقه پیروز انقلابی در فرانسه، جنگهایی بود که همه کشورهای سلطنت‌طلب اروپا، با ائتلاف معروف‌شان، طی جنگی ضد انقلابی علیه فرانسه انقلابی، در آن صف بستند. همانطور که مردم انقلابی فرانسه برای نخستین بار در داخل کشور، توان انقلابی را به میزانی نشان داد که قرنها بود سابقه نداشت، در جنگ اواخر قرن هجدهم نیز، با تغییر کل نظام استراتژی خود، کنار گذاشتن همه قوانین و سنتهای قدیمی جنگ، جایگزین ساختن ارتش نوین انقلابی مردم بجای نیروهای مسلح قدیمی و آفریدن روشهای نوین جنگ، خلاقیت انقلابی عظیم مشابهی را به نمایش گذاشت.

▪︎این سیاستها یک چیز را به ما نشان ميدهند: رقابت مداوم اقتصادی میان دو غول بزرگ اقتصاد سرمایه‌داری. در یک سو بریتانیا را داریم، کشوری که بخش اعظم کره زمین را در اختیار دارد، کشوری که از نظر ثروت، مقام اول را کسب کرده و این ثروت را نه به وسیله کار کارگران خود، بلکه بیشتر از طریق استثمار مستعمرات بی شمار و بوسیله قدرت وسیع بانکهایش گرد آورده است. این قدرت در رأس همه بانک‌های دیگر است که به صورت گروه کوچک بی اهمیتی از چهار یا پنج بانک عمده به وجود آمده که میلیاردها روبل سرمایه اندوخته‌اند و این پولها را به صورتی بکار مياندازند که بی اغراق ميتوان گفت امروز هیچ تکه زمینی در دنیا وجود ندارد که سرمایه انگلیسی آن را با هزار و یک رشته به دام نیانداخته باشد. این سرمایه در آغاز قرن حاضر، که فعالیتهایش در ورای مرزهای کشورها گسترش یافت و گروهی از بانک‌های بزرگ را به وجود آورد که ثروت هنگفتی در دست داشتند، افزایش یافت. و سرمایه‌ای شد که با ایجاد این گروه کوچک بانکی، تمام دنیا را در دام میلیاردهای خود اسیر کرده است.


▪︎در سوی دیگر، و در جهت مقابل این گروه اساساً انگلیسی - فرانسوی، گروه دیگری از سرمایه‌داران را داریم که حتی حریص‌تر، درنده‌تر و غارتگرتر است، گروهی که هنگامی بر سر میز ضیافت سرمایه‌داران رسید که همه صندلی‌ها اشغال شده بود، اما این یکی، روش‌های جدیدی را برای گسترش تولید سرمایه‌داری، تکنیک‌های پیشرفته و تشکیلات برتری را در مبارزه آنها وارد کرد، که سرمایه‌داری کهن، سرمایه‌داری عصر رقابت آزاد را به سرمایه‌داری تراستها، سندیکاها و کارتل‌های بزرگ تبدیل کرد. این گروه، آغاز تولید سرمایه‌داری دولتی را مطرح کرد که قدرت عظیم سرمایه‌داری و قدرت عظیم دولت را در یک مکانیسم واحد آمیخت و دهها میلیون مردم را وارد تشکیلات واحد سرمایه‌داری دولتی کرد. این است تاریخ اقتصادی، و این است تاریخ دیپلماتیک با عمر چند ده سال، که هیچ کس نميتواند بر آن چشم بپوشد. این تنها و تنها علامت راهنما برای حل مسأله جنگ به صورتی شایسته است؛ شما را به این نتیجه ميرساند که جنگ کنونی هم حاصل سیاست‌های طبقاتی است که در آن درگیر شده اند، و حاصل سیاست‌های دو غول برتری است که مدتها پیش از جنگ، تمام دنیا و همه کشورها را در دام استثمار مالی گرفتار کرده‌اند و کره زمین را از نظر اقتصادی میان خود تقسیم کرده‌اند. آنها باید که با هم برخورد ميکردند، زیرا تقسیم مجدد این برتری، از دیدگاه سرمایه‌داری، اجتناب‌ناپذیر شده بود.


▪︎جنگ کنونی، ادامه سیاست تسخیر، به گلوله بستن ملتها، خصومت‌های باور نکردنی آلمانی‌ها و بریتانیایی‌ها در آفریقا، و بریتانیایی‌ها و روسها در ایران است؛ اما مشکل بتوان گفت کدامیک بیشتر جنایت کرده است. به همین دلیل بود که سرمایه‌داران آلمانی به چشم دشمن به آنها مينگریستند. ميگفتند آه، شما به این دلیل قدرتمندید که ثروتمند هستید؟ اما ما قدرتمندتریم، به این دلیل هم، همان حق "مقدس" غارت را داریم. تاریخ سرمایه مالی بریتانیا و آلمان در مدت چند دهه پیش از جنگ، چنین است. تاریخ روابط روس و آلمان، روس و بریتانیا، و آلمان و بریتانیا چنین است. و این کلید راهنمای فهمیدن علت جنگ است. به این دلیل است که داستانی که این روزها در مورد دلیل جنگ سر زبانهاست، فریب محض است. آنها با از یاد بردن تاریخ سرمایه مالی، و تاریخ چگونگی به پا کردن این جنگ بخاطر تقسیم مجدد، جریان را به این شکل مطرح ميکنند: دو ملت در صلح و صفا ميزیستند، بعد ناگهان یکی به دیگری حمله کرده و آن دیگری هم جواب حمله را داد...


🔹متن کامل در لینک زیر:

http://lenin.public-archive.net/fa/L2474fa.html


شنبه ۷ اسفند ماه ۱۴۰۰

کارگرنیوز 

https://t.me/kargarnews1‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

ترجمه سخنرانی رفیق ابراهیم علیزاده در پارلمان اروپا واقع در بروکسل - بلژیک

  💢ترجمه سخنرانی رفیق ابراهیم علیزاده در پارلمان اروپا واقع در بروکسل - بلژیک (کُردی به فارسی) رفیق ابراهیم علیزاده، دبیر اول کومه له سازما...