خانواده ایشان غیر از تلفن و جویا حال ریبوار هیچ اطلاعی از پرونده وی ندارند؛ماموران اطلاعات سنندج،
تکلیف پرونده ریبوار را به امروز و فردا میاندازند و رسما در این مدت بدقولی خود را نشان دادند.
جهت اطلاع دوستان،
ریبوار عبداللهی،آرش محمدی و خبات شکیبا هرسه مشغول به کارگری هستند؛
ایشان مثل هزاران کارگر شرافتمند سرپناه یا ساختمان،برای جامعه میسازند تا انسانها از مسکن برخوردار باشند اما چرا باید جای آنها زندان باشد؟!
ما کارگران از دادستان و اطلاعات و همچنین نیروهای امنیتی کشور سوال داریم که این همه دَم از امنیت میزنید چه امنیتی برای ما کارگران فراهم کردهاید؟
آیا وجودِ ناامنی اقتصادی،حقوق نجومی،راند خواری،تورم،بیکاری،کولبری،نبود آزادی بیان و جود احزاب در کشور
وهمچنین وجود برخی از مدیران یا مسئولین دولتی از جمله آقای خاوری و آقای بابک زنجانی و ربوده شدن پروندههای سرّ و...
از امنیت کشور است؟
در این کشور صدها خانوادهی طبقه کارگر فرزندانشان را به هزاران درد و رنج بزرگ کردند و به مدرسه ودانشگاه فرستادند تا که آدمهای تحصیل کردهای باشند
اما متاسفانه آیندهای از جنس بیکاری را برای آنها رقم زدهاید....
متاسفم برای دولت جمهوری اسلامی که چهل و سه سال از حکومتش در این کشور میگذرد اما هنوز ادعا دارد که ایران زندانی سیاسی ندارد پس این همه بازداشتین فعالان کارگری و معلمان کیستد؟
انسانهای بازداشت شده،معترض به همه مناسبات سرمایهداری هستند.
بازداشت شدگان یا زندانیان سیاسی و کارگران زندانی حق دارد هرگونه گرایشاتی داشته باشند،
و دولت جمهوری اسلامی حق ندارد فعالین کارگری و معلمان را متهم و بازداشت کند.
و یا آنها را ساعتها و ماهها در سلولهای انفرادی حبس کند.
سلول انفرادی نوعی شکنجهی روحی و روانی است.
ما خواهان دادگاهیهای علنی برای زندانیان سیاسی و معلمان هستم تا مردم و طبقه کارگر مطلع شوند که جرم آنها چیست!
زندانیان سیاسی آزاد باید گردند.
معلمان برابری طلب آزاد باید گردند.
اتحاد و همبستگی رمزِ موفقیت ماست.
"عثمان اسماعیلی"
جمعه ۶ اسفند ماه ۱۴۰۰
کارگرنیوز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر